نویسنده : من افغانستانم I am Afghanistan
رییسجمهور امریکا حین اعلام استراتژی جدید این کشور برای افغانستان اعلام کرد که ملتسازی در افغانستان کار خود افغانها است و ما برای ملتسازی به آنجا نرفتیم. این نخستین باری نیست یک مقام ارشد غربی چنین اظهار نظر کرده است. قبلا نیز مقامهای امریکایی و اروپایی از جمله آقای اوباما نیز بر موضع عدم دخالت در پروسههای ملتسازی افغانستان تاکید نمود. ملتسازی چیست، چگونه بهوجود میآید و نقش کمکهای بینالمللی در زمینهی تقویت روند ملتسازی در افغانستان چگونه ارزیابی میگردد؟پرسشهاییاند که در این نوشته به دنبال پرداختن همهجانبه به آنها میباشیم.
ملتسازی یک روند پویا، فعال و منظم است که تمام گروههای قومی، سمتی و مذهبی با حفظ ارزشهای منحصربهفردشان با توجه به یک سلسله معیارها و مشترکات تاریخی، فرهنگی، قومی یک هویت کلانتر که منافع و ارزشهای تمام مردم لحاظ و مورد احترام باشد شکل داده، منافع ملی تعریف و تبین گردیده، مردم در فضایی صلحآمیز، اتحاد و همدیگرپذیری زندگی نموده، در روندها و پروسههای دموکراتیک و مسایل مهم کشوری، از خطوط سرخ منافع ملی پیروی مینمایند.
افغانستان بهلحاظ تاریخی، فرازوفرودهای سیاسی زیادی را تجربه نموده است که در آن سوگمندانه تلاشهای معطوف به برجستهسازی تفاوتها و اختلافات قومی، زبانی و مذهبی و استفادهی ابزاری از این پدیده مشهود بوده است و برای ایجاد و تقویت ساختارهای یک دولت قوی، فراگیر مردمی که آینهی تمامنمای همهی گروهها باشد کار در خور توجهی صورت نگرفت یا اگر تلاشهای جسته و گریخته انجام شده، مقطعی، واکنشی و بدون تاثیرات عمیق بوده؛ موانع جدی داخلی و خارجی سد راه تداوم آن واقع گردید و فرهنگ همدیگرپذیری، تعاملات سازنده و همگرایی معنادار شکل نگرفت و نهادینه نشد.
عامل اصلی عدم ایجاد دولت-ملت در بعد داخلی، زمامداران و سیاسیون بودهاند که باورمندی به دموکراسی و تکثرگرایی نداشتند، اقوام شریف و با هم برادر آفغانستان را رو در روی یکدیگر قرار دادند، در حالیکه مردم از شمال تا جنوب، از غرب تا شرق، چه تاجیک، چه ازبک، چه پشتون، چه هزاره و سایر اقوام محترم هیچگونه مشکلی با یکدیگر ندارند و در فضای برادری و برابری با یکدیگر مراودات و مناسبات نیک دارند.
فضای پس از سقوط رژیم سیاه طالبان، شکلگیری نظم نوین سیاسی، امنیتی و اقتصادی و حضور گستردهی جامعهی جهانی فرصت مساعد و مغتنم نه گفتن به گرایشهای قومی، مذهبی و زبانی و گذار به سوی تکثرگرایی، ارزشهای انسانی و ملت شدن بود که در این زمینه بیشترین بار مسئولیت روشنگری، ذهنیتدهی و ترویج فرهنگ مدارا و همدیگر پذیری را رسانهها، نهادهای مدنی و روشنفکران حمل کردند، در حالیکه دولتمردان و سیاسیون هنوز هم بر دهل قومگرایی و استفاده از ابزارهای غیردموکراتیک در فضایی دموکراتیک میکوبیدند.
در نتیجهی عدم باورمندی به دموکراسی و رفتارهای غیردموکراتیک، جدیترین صدمههای ممکن به پیکر نیمبند دموکراسی وارد شد و تدویر چندین دور انتخابات نشان داد تا چه حدی سیاسیون و تیکهداران قومی از کارت قومی معاملات سیاسی میکنند.
به هر ترتیب، برخلاف آنانی که باورمند اند که ملتسازی در افغانستان ممکن نیست و این کار باید حداقل صدوپنجاه سال قبل صورت میگرفت و حالا دیر شده است باید گفت که هنوز دیر نشده است و مسئولیت هر فرد این کشور چه افراد عادی، ساستمدار و نخبگان جامعه است که باید عینکهای قومی، سمتی و زبانی خویش را به زبالهدان تاریخ سپرده، یکدیگر را بهعنوان انسان و موجود ارزشمند و مورد احترام نگاه کنیم،کاری که دیگر جوامع انجام دادند، ظرفیت و فرهنگ همدیگر پذیری بهوجود آوردند، بر شکافها و اختلافات نقطهی پایان گذاشتند و قابلیتهای خویش را نه در راه جنگ بلکه در راه تامین صلح و پیشرفت به مصرف رساندند و بهعنوان ملت واحد و مقتدر عرض وجود کردند.
تاریخ گواه است که هیچ کشوری با طرحهای وارداتی و پولهای بیرونی بهسوی ثبات و ملتسازی نرفته است، مگر اینکه مردمان ساکن آن جوامع زمینهها و بسترهای شکلگیری دستیابی به اساسات ملت شدن را با زحمات و قربانیهای زیاد مساعد ساختند.
کمکهای بینالمللی با استفادهی سالم و سازنده در راستای دولتسازی یک مشوق خوب برای پیشبرد کارویژههای پروسهی ملتسازی میباشد و کاربرد بهترین نمونهها و الگوهای موفق و فراگیری درسها و تجارب سایر ملتها در زمینهی چگونگی ملت شدن میتواند نقطهی عطفی در استفادهی موثر کمکهای جهانی باشد والا اینکه این مسئولیت بزرگ دولت و مردم است که بیش از این فرصتسوزی نکرده،گامهای عملی و واقعی را در راستای ملتسازی و تحقق منافع ملی بردارند.
گروهای قومی، سمتی و مذهبی در جامعهی پلورالیستی افغانستان مشترکات زیادی با یکدیگر دارند، دین مسلط و همهشمول اسلام است، روابط احساسی، خونی و فامیلی میان اقوام مختلف تامین گردیده و همهی خاطرات و حافظهی مشترک تاریخی از نابهسامانیهای گذشته داریم که در آن تمام اقوام آسیبپذیر بودند، در نهایت پتانسیلهای ملت شدن و همدیگرپذیری در ما فوقالعاده بالا است و ما زود یک ملت واحد میشویم مشروط بر اینکه هر کس با خود محاسبه کند که دیگر قومگرایی بس است.
یادداشت: روزنامهی «اطلاعات روز» و نهاد «من افغانستانم» براساس یک قرارداد همکاری رسانهیی، این ستون را منتشر میکند. محتوای این بخش توسط من افغانستانم تهیه میشود، اطلاعات روز بهعنوان نهاد همکار از تولیدات این نهاد در راستای ایجاد همدلی، تقویت نیروهای امنیتی، حمایت جوانان، مبارزه با افراطگرایی و خلق امید در میان مردم بدون دخل و تصرف در محتوا، نیم صفحهیی را به نشرات این نهاد واگذار کرده است.
نوشته ملت شدن کار ما است نه خارجیها اولین بار در روزنامه اطلاعات روز پدیدار شد.